درد توهمی (( کار از کار گذشته و نمی توان کاری کرد )) قابل درمان است اگر خواهان آن عقلاو فرهیختگان باشند !
ناامیدی نسبت به اصلاحات بمرور افراد فرصت طلب و زیاده خواه و ضعیف النفس و کوته بین رابربنیانهای تصمیم گیرو تاثیرگذارحاکم ساخته و زمام امور جامعه را به اینان واگذاشته و به درد توهمی کاراز کارگذشته صورت واقعی و عینی بخشیده است ومیرود جامعه ای با این همه امکانات مادی و معنوی رابه اضمحلال کشاند.
درد زمانی می تواند نهایت تاثیر گذاری خود رابرپیکر بیمار بگذارد که شخص بیمار به یقین برسد که هیچ راه علاج و چاره ای برای وی قابل تصور نیست وهمین احساس و بینش بیمار را تا به سرحدمرگ خواهد برد مگر اینکه بخود بیاید و امیدرادر خود تقویت کند و با تلاش و کوشش و بهره گیری ازراههای اصولی درمان خود را کامل نماید .
این موضوع در خصوص درد های اجتماعی بمراتب بیشترصدق می نماید وزیانبارترین ونابود کننده ترین آثار را نسبت به بیماریهای فردی دارد . این درد مبهم و دارای کمترین اساس و پایه مبنی بر اینکه کار از کار گذشته است و کاری نمی توان از پیش برد ،بگونه ای خطرناک به بدنه جامعه مخصوصا عقلا و فرهیختگان ما سرایت کرده و موجب شده ضمن فراگیری یک احساس سرخوردگی و در لاک خودفرورفتن در میان ایشان ، بمرور افراد فرصت طلب و زیاده خواه و ضعیف النفس و کوته بین رابربنیانهای تصمیم گیرو تاثیرگذارحاکم سازد و زمام امور جامعه را به اینان واگذارد و به درد توهمی کاراز کارگذشته صورت واقعی و عینی ببخشد و جامعه ای با این همه امکانات مادی و معنوی رابه اضمحلال کشاند.
نه اینکه ذاتا چنین دردی وجود نداشته ، خیر بلکه دردی است مانند بسیاری ازدردها که اگر ضعیف نباشد قوی هم نیست ، و بر بزرگان جامعه تکلیف و رسالت است نه بخاطر خود بلکه برای آینده فرزندان معصوم این مرز و بوم قدری متانت و تامل ازخود نشان دهند و با غلبه برخودباختگی ناشی از ابهام وحمایت از تفکر و اندیشه های صحیح و عقلایی موجب ایجاد امید و نشاط که بارزترین و اصلی ترین گزینه برا ی درمان دردهای بسیارجامعه است ، گامی اساسی وبنیادی بردارند که بطور قطع ثمردهی آن نزدیکتر از تصوربوده وبرای آحاد جامعه خوش یمن خواهد بود . و نمونه بسیار بارز و بزرگ مستند این مرقومه انتخابات ریاست جمهوری 76 و 92 و پیروزی آقایان جناب اقای سیدخاتمی سید اصلاحات و جناب اقای دکتر روحانی بزرگ دولت تدبیر و امید علیرغم تمام مسایل موجود آن روزهای جامعه که نیازبه تفسیر و تشریح ندارد ،است .