متنی زیبا و فوق العاده منطقی و راه گشا
این متن فوق العاده زیبا و دقیق باید توسط هر فردی که علاقمند به سرنوشت ایران و ایرانی است و علی الخصوص انهاییکه سودای راهبری جامعه را دارند ، بایستی هزاران بار خوانده شود تا ملکه ذهنشان قرار گیرد و بعنوان یک میثاق نامه در تمام برنامه ها بعنوان زیر بنا اصلی مورد استفاده قرار گیرد تا بتواند تمام خورده فرهنگهای ناصحیح مخرب را بمرور اصلاح نماید .
بازیگران اصلی انتخابات جوانانی هستند که در "ناامیدی مطلق" مردم را به آمدن پای صندوق رای و رای به لیستی به نام "امید" راضی کردند. جوانان بازیگران اصلی دهه نود هستند، اصحاب حلقه نخست دموکراسیخواهی و سوداگران حیات آرام برای ایرانیان. اینان دیگرگونه هستند، طور دیگری میاندیشند، طور دیگری میبییند و تفاوت بسیار زیادی با سیاستمداران نسل قبل دارند. هرچه آنان، سودای کسب قدرت و قبضه سیاست داشتند، اینان در سودای "زیبا زیستن"اند. "فردیت" برای پدرانشان اصل بود و به همین دلیل از میان آنان شخصیت های بلند برخاسته است. اما برای اینان "جمعیت" اصل است. اینان نماینده ندارند، نماینده آنها کارویژه دستهجمعیشان است که در کنار هم و با هم انجام میدهند. در مناسبات آنان فرمانده و سرباز، پادشاه و رعیت، لیدر و نوچه و... مطرح نیست، همه آنان در کنار هم، فرماندهاند و بیهم، هیچاند. نسل جدید، نسل دلرحم و نازکدل است اما عملگرا، جسور، پیگیر، جدی و پر از امید. "زیستن" سرواژه این نسل است. کاش در طرحی جامعهشناختی، گفتگوهای نسل جدید سیاستورزان ایرانی با مردم بررسی شود و به این یک سوال بزرگ و جدی پاسخ داده شود: آنان چگونه مردم را قانع کردند؟ شاید پاسخ را در زیستجهان آنان بیابیم. دختران و پسران کافهنشینی که هریک چند مدرک عالی دانشگاهی در جیب دارند، تخصص و مهارتهای نرمافزاری قابل اعتنایی دارند، جسارت و جدیت بیمثالی دارند، نگاه متفاوتی به دنیا دارند و از همه مهمتر، احساسات و عواطف بسیار شکننده و البته پیشبرنده دارند. سیاستورزی آنان در متن سبک زندگی خاصشان نهفته است. آنان سیاست را نیز همچون موسیقی، همچون سینما، همچون ورزش و... برای خوب زیستن میخواهند. دشواری اصلاحات اکنون بر شانههای جوانان زیر سی سال نشسته است. آنها آموزگاران دموکراسیاند. روش کارشان، گفتگو است گفتگو با مخالفانشان بهخصوص مخالفانی از نسل پدران و یا پدربزرگانشان. این، سبک سیاستورزی آنان است. "صداقت"، "شجاعت" و "تکرار" برگ برنده آنان است. برگ برنده رهبران اصلاحات نیز در این است که اعتماد این نسل را به خود جلب کردهاند. محبوبیت رهبران اصلاحات در این میان این نسل، بزرگترین سرمایه اصلاحات است. درواقع، "کار اصلی را نه رهبران که همین جوانان گمنام کردند". اما یک هشدار جدی باید به رهبران، سیاستگذاران و منتخبین اصلاحات داد. "محبوبیت" و "اعتماد" سرمایههای بسیار بزرگی هستند که بهکندی و بهسختی حاصل میشود اما بهتندی و بهآسانی از دست میرود. نسلی که شما با اتکا به عواطف و فهم و تلاش آنان پیروز انتخابات شدید، بسیار عملگرا و نتیجهگرا است. اگر محصول عمل سیاسی را بهصورت محسوس درک نکنند، قطعا و قطعا رویگردان خواهند بود. هزاران جوان گمنامی که توصیفشان رفت، با شما عقد ابدی نبستهاند، اگر شما نتوانید به تحقق رویای "زیبا زیستن" آنان کمک کنید، قطعا از شما ناامید خواهند شد.(اصغر زارع کهنمویی)